اول دبیرستان گفتمش اتّفاقاً ماه رمضون بود و نزدیک سحر ... چه حس خوبی بود ...
تقدیم به تمام روزه داران و روزه نداران
مردم از این همه بی بال و پری
تا کی اندوه و غم و دربدری
فکر فردا و سپیدی زیباست
کی شود این شب سنگین سپری
هیچ کَس درد ندارد اینجا
نیست در خانه ی ما چشم تَری
امشب این فاصله را میشکنم
شاید از دوست بگیرم خبری
با کمی اشک وضو میگیرم
خون دل می خورم امشب سحری
برای بازماندگان کشتی سانچی...
برچسب : نویسنده : mezrabghazal بازدید : 97