محرم

ساخت وبلاگ
از سر کوی تو با قلبی پر از غم می روم

هم کنارت ای صنم می مانم و هم می روم

بشکند آن قامتی چون راست باشد پیش تو

من شبیه بی کسان آهسته و خم می روم

با نگاه رحمتت ما را پریشان می کنی

عاشقم، با زخم تو بی فکر مرهم می روم

لیله القدر نگاهت ماه معراج منست

تا کنار گنبد خضرای خاتم می روم

رحمت اللعالمینی عید قربانت کجاست؟

چون به قربانِ شهِ مردان عالم می روم

لحظه ای نام تو را در جامِ جانم ریختند

مستی روز ازل آمد به یادم ، می روم

موج ما را برد زیر ناودان برکتت

قطره ای تشنه به عشقِ بوی زمزم می روم

از غزلگاه حرم شعری زدم لبیک را

با تو مُحرم آمدم با درد مَحرم می روم

جای جایِ خانه ی تو شعرِ خوبِ رفتن است

گر بمانم نیستم از نسلِ آدم ، می روم

پس به دنبال تمام لحظه های سبز ناب

و هر آنچه تا به حال از دست دادم می روم

مکه و مدینه

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۳ساعت ۷ ب.ظ  توسط صباح گزی  | 
برای بازماندگان کشتی سانچی...
ما را در سایت برای بازماندگان کشتی سانچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mezrabghazal بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1396 ساعت: 20:31